مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ...

ساخت وبلاگ

از کل این دنیا

یک " تو " را می خواهم

که تو هم مرا نمی خواهی ...





مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 20 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53

هذا یوم الاحد ... و هو یومک ... و باسمک ... و انا ضیفک فیه ... و جارُک ...یک شنبه شده باز حضرت امیر ...دل نمانده توی دلم برای یک نظر افکندن به روی ِ گنبد ِ طلای ِ حرمت ...پ.ن:گفتم به رسم همسایگی این همه مدتبه خواندن ِ حرف هایی از نامه ی سی و یکم نهج البلاغه میهمانتان کنم ...البته اگر هنوز تحمل ِ خواندن ِ نوشته هایم را دارید ...@qadamhaتلگرام یک سرچ بزنید ، پیدا می شود . یک کانال موقت است و فقط یک مدت کوتاه فعالیت خواهد داشت . فقط به قدر نامه ی سی و یکم .امید که رضایت حضرت امیر در این باشد ... مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 18 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53

داستایوفسکی که بی خود نگفت ! مگر حضرت حیدر نگفتند حرف حق را از هر کسی بپذیر ؟ منم از این مرد ِ اجنبی پذیرفتم . اصل اصلش هم همان است که گفت ... هر کس پای میز قمار بایستد باید بازی کند ... پای میز جای تماشاچی نیست که ... تماشاچی باید دور باشد از معرکه . یک جای دور که خاک معرکه ننشیند روی کت شلوار ایتالیایی اش ! یک جای دور که باد معرکه شل نکند گره کراوات ش را ...اما یک اصل دیگر هم هست ! قمار باز های غافل از این اصیل ترین اصل قمار باید ورق غلاف کنند با این داو های شان ... تماشاچی باشند به از این که قمار باز ! آدم باید هست و نیست بگذارد در معرکه و قمار کند سرش ... هست و نیست که بگذارد جگر دار بازی می کند ... شیر دل بازی میکند ...شتیل بگیر بودن که هنر نیست ... اصل اصلش هم همین است ها ... آدم باید " جان " بگذارد وسط . داو که " جان " باشد ؛ آن وقت است که حال می دهد بازی کردن ... حکما همین است ... اگر این نبود که باطن دار های مان نمی گفتند : بنفسی انت و اهلی و مالی ... بابی انت و امی ... باید جگر دار پا گذاشت به معرکه ... مثل ام وهب ... باید سر همه ی هست و نیست بازی کرد ... همه ی هست و نیست .. مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 38 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53

نه یادم می آید قبل از اذان صبح بود نه یادم می آید چه روزی بود نه یادم می آید در چه شرایطی بود که بخواهید تحلیل کنید راست از آب در می آید یا دروغ! خواب می دیدم و مثل اکثر خواب هایم ، این یکی هم آشفته بود ...این بار آشفته تر ! آشفته تر چون این بار دشمن رسیده بود به شهر های مان . به خیابان های مان ، به خانه های مان ...هنوز هم صدای ِ فریاد پدر توی گوشم می پیچد . داد می زد که اسلحه به دست بگیرم . هنوز استیصال آن شب را حس می کنم . ترس ِ موج زده در خواب را ... دست هایی که برای گرفتن اسلحه می لرزیدند ... بابا داد می زد همان تفنگ بادی را به دست بگیر ! مسخره بود . خیلی مسخره بود . داد می زدم بابا اون تفنگ کلاش که نیست ! بادیه ! مشقیه ! تمرینیه ! بابا می گفت همان .. همان را بگیر دستت و بیا کنار پنجره ... بابا می گفت جنگ که باشد چاقوی میوه خوری و گُرز هم ارزش دارد چه رسد به تفنگ بادی. می گفت لااقل فرصت که می خَرَد برای مان ...  راهنمایی که بودم همه ی پول هایم را گذاشتم سر هم که بتوانم بخرمش . صد و خرده ای کم آورده بودم و آن را هم پدر داد ... راه نمایی بودم که به عشق ِ تک تیراندازی هایی که توی فیلم مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 35 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53

اصلا همین گوشه ی وبلاگم را نگاه کن . همین یک تیکه از زندگی ام را می گویم . همین جزئی که همیشه عاشقش بوده ام و هستم و خواهم ماند را می گویم .
چه نوشته ؟
نوشته بیا تا برویم ... نوشته " بیا " تا برویم !


افتاد دوزاری ات ؟ می فهمی که رفتن ِ من ، گیر ِ آمدن ِ توست !؟ اصلا حالی ات هست این چیز ها ؟!
د آخه لامذهب ؛ این همه بی رحم چرایی ؟!




پ.ن:
وی هیچی امتحانش را نخوانده و زده به سرش ؛ لذا بی هیچ مخاطبی ، تکرار میکنم بی هیچ مخاطبی ، این گونه می نویسد !
مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 20 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53

من هر چه هم که بگویم عربستان فلان است و بیسار است و چه دلیل دارد که پول بریزیم توی حلق لاشخور سعودی ها بالاخره ، یک همچین جمعه ی بارانی  بغضی می خوابد بیخ گلویم و هوایی پر می شود توی سینه ام ... هوای ِ گردیدن دور خانه ات و فراموش کردن همه ی وقت هایی که دنیا مرا دور خودش پیچاند ... من هر چه هم که نا اهل باشم  و کار نا درست  بالاخره یک همچین جمعه  ی بارانی می رسد که این حجم انبوه از دل تنگی به وجودم هجوم بیاورد ... آن قدر شدید و آن قدر عمیق که باز کردنش فقط و فقط و فقط از دست خودت برآید ... از دست ِ خدایی خودت ... من هر چه هم که بد کرده باشم  و تو هر چه قدر هم که از من بد دیده باشی بالاخره هنوز هم که هنوز است بنده ی تو ام و دلم بند تو ... دلم بند تو ... دلم بند تو ... نَبُر این بند را به واسطه ی سنگینی ِ بار گناه... نبُر حضرت غفار ... مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 19 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53

دومین داستانی که نوشته ام :)


ادامه مطلب
مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 22 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53

گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت

آخر به کمال ذره‌ای راه نیافت




یادم باشد یک شنبه شبی همین یک بیت مرا زمین زد . همین یک بیت وقتی " به " را جایگزین " ز " در مصرع اول کردم ...

مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 24 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53

دلم گرفته و باید سریع گریه کنم
چنان گرفته که باید فجیع گریه کنم

امامزاده ؟ نه ، امشب به این می اندیشم
که با خدا و بدون شفیع گریه کنم

نشسته پشت دو پلکم هزار اقیانوس
رها کنید مرا تا وسیع گریه کنم


نه دردهای دلم در غزل نمی گنجند
نمی شود بنشینم بدیع گریه کنم

آهای مرد عرب سر ز چاه بیرون کن
دلم گرفته کجای بقیع گریه کنم

احسان پرسا

مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 37 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 12:53